فهرست مطالب

جنگل ایران - سال یکم شماره 4 (زمستان 1388)

مجله جنگل ایران
سال یکم شماره 4 (زمستان 1388)

  • تاریخ انتشار: 1389/05/01
  • تعداد عناوین: 8
|
  • جواد اسحاقی راد، نسرین سیدی، ایرج حسن زاد ناورودی صفحه 277
    در این پژوهش تغییرات تنوع گونه ای گیاهان چوبی پس از اجرای شیوه تک گزینی در توده های راش، راش- ممرز و ممرز طرح جنگلداری جنبه سرا، واقع در غرب استان گیلان، بررسی شد. برای بررسی و مقایسه تغییرات تنوع گونه ای توده های جنگلی طی ده سال اجرای طرح، از اطلاعات برداشت شده توسط کارشناسان اداره کل منابع طبیعی استان گیلان برای تهیه طرح اولیه و تجدید نظر، استفاده شد. در این طرح ها، آماربرداری به روش منظم تصادفی در ابتدا و انتهای دوره ده ساله (1382-1372) انجام گرفت. ابعاد شبکه آماربرداری150×200 متر، شکل قطعات نمونه دایره ای و مساحت 10 آر در نظرگرفته شد. به منظور ارزیابی تنوع گونه ای در قطعات نمونه از شاخص های غنای گونه ای، تنوع گونه ای شانون و سیمپسون و یکنواختی شانون استفاده شد. همچنین میانگین شاخص های تنوع گونه ای مختلف در هر قطعه نمونه محاسبه و برای آزمون معنی دار بودن اختلاف بین میانگین شاخص ها در دو آماربرداری، از آزمون آماری t استفاده شد. نتایج نشان داد که شاخص های غنای گونه ای، تنوع گونه ای شانون و سیمپسون هم در توده های ممرز و هم در توده های راش - ممرز پس از اجرای شیوه تک گزینی افزایش یافته است، اگرچه اختلاف بین میانگین ها از نظر آماری معنی دار نیست. ازاین رو شیوه تک گزینی را می توان به عنوان یک شیوه جنگل شناسی مناسب به منظور حفاظت از تنوع گونه ای در نار تولید چوب در توده های راش- ممرز و توده های ممرز جنگل های طبیعی شمال کشور به کار گرفت.
    کلیدواژگان: غنای گونه ای، تنوع گونه ای، شیوه تک گزینی، تیپ ممرز، تیپ راش، ممرز
  • فاطمه احمدلو، مسعود طبری، احمد رحمانی، حامد یوسف زاده، یحیی کوچ صفحه 287
    در این تحقیق، وضعیت رشد، زی توده، زنده مانی و عملکرد نهال های سوزنی برگ کاج بروسیا (Pinus brutia Ten.) و کاج حلب (P. halepensis Mill.) در ترکیبات متفاوت مواد آلی در نهالستان کلوده آمل بررسی شد. بذرها در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با چهار تکرار در گلدان های پلاستیکی و تیمار های مختلف خاک شامل 1) خاک نهالستان (شاهد)؛ 2) خاک شاهد:کود دامی (1:5)؛ 3) خاک شاهد:خاک برگ (1:5) و 4) خاک شاهد:کود دامی:خاک برگ (1:1:5) کاشته شد. بعد از یک سال مشخص شد که در هر دو گونه، نهال های رشدیافته در تیمار 4، دارای بیشترین زنده مانی، رشد طولی ساقه، قطر یقه، شاخص بنیه نهال، وزن خشک ساقه، وزن خشک ریشه، وزن خشک کل و شاخص کیفیت نهال بود. همچنین همبستگی مثبت به نسبت قوی بین بیشتر عناصر تغذیه ای خاک با صفات زنده مانی، طول ساقه، قطر یقه، وزن خشک ساقه و وزن خشک ریشه در هر دو گونه وجود داشت. در اغلب صفات مورد بررسی، کاج بروسیا پاسخ بهتری نسبت به کاج حلب نشان داد. نتایج تحقیق بیانگر این است که ترکیبات بیشتر مواد آلی خاک به دلیل بهبود شرایط فیزیکی و تغذیه ای بستر کاشت، سبب افزایش تولید کمی و کیفی نهال ها شده اند.
    کلیدواژگان: بستر کاشت، زنده مانی، زی توده، شاخص بنیه نهال، شاخص کیفیت نهال
  • ایرج حسن زاد ناورودی، نسرین سیدی، حمیدرضا سیف اللهیان صفحه 301
    به منظور بررسی تغییرات برخی مشخصه های مهم کمی و کیفی توده های جنگلی در سری یک جنبه سرا که به روش دانه زاد ناهمسال اداره می شود، اطلاعات جمع آوری شده در سطح سری در سال های 1374 و 1384 تجزیه و تحلیل و مقایسه شد. آماربرداری در هر دو سال به روش سیستماتیک تصادفی و با ابعاد شبکه 150×200 متر و سطح قطعات نمونه 10 آری انجام شد. در داخل هر قطعه نمونه نوع گونه، قطر در ارتفاع برابر سینه، ارتفاع دو درخت شاهد و وضعیت کیفی درختان، مشخص و فراوانی زادآوری نیز در قطعه نمونه ای به شعاع یک آر و به مرکز قطعه نمونه 10 آری شمارش شد. براساس نتایج بین میانگین تعداد زادآوری و تعداد درختان در هکتار، قطر سطح مقطع متوسط و ارتفاع لوری در سال های 1374 و 1384 اختلاف معنی داری وجود دارد. حجم موجودی سرپا در سال 1384 به اندازه 95/5 سیلو در هکتار نسبت به سال 1374، کاهش یافت. این کاهش حجم در سطح 05/0 معنی دار نیست. بر اساس نتایج، قطر سطح مقطع متوسط در سال 1374 از 18/42 سانتی متر به 7/39 سانتی متر و میانگین ارتفاع لوری به اندازه 42/2 متر در سال 1384 کاهش یافت. بین قطر سطح مقطع متوسط و همچنین میانگین ارتفاع لوری مربوط به سال های 1374 و 1384 اختلاف معنی داری در سطح 05/0 مشاهده می شود. فراوانی زادآوری در هکتار در مورد همه گونه ها شامل راش، نمدار، ممرز، پلت، توسکا، ون و...، در طول 10 سال اجرای طرح افزایش پیدا کرد. درصد درختان با درجه کیفی1، برخلاف انتظار در سال 1384 نسبت به سال 1374 کاهش یافت. در حالی که درصد درختان با درجات کیفی 2، 3 و 4 در سال 1384 افزایش پیدا کرد که این تغییرات در سطح 05/0 معنی دار است. نتایج همچنین نشان می دهند وضعیت جنگل در سال های 74 و 84 از حالت مطلوب فاصله زیادی دارد و در پایان اجرای طرح ده ساله نیز در برخی موارد مانند موجودی حجمی سرپا و وضعیت کیفی درختان، نه تنها بهبود مشاهده نمی شود، بلکه کاهش کمی و کیفی نیز محسوس است.
    کلیدواژگان: مشخصه های کمی توده، مشخصه های کیفی توده، طرح جنگلداری، جنبه سرا
  • یحیی خداکرمی، انوشیروان شیروانی، قوا مالدین زاهدی امیری، محمد متینی زاده، هوشمند صفری صفحه 313
    فلزات سنگین، عناصری با وزن اتمی زیاد هستند و مقادیر زیاد این فلزات ممکن است برای موجودات زنده مضر باشد. سرب یکی از مهم ترین این فلزات است که هم در منابع آب و خاک و هم در هوا پراکنش وسیعی دارد و ممکن است مشکلات مختلفی را برای سلامت انسان ایجاد کند. هدف از اجرای این پژوهش، بررسی توان زیست پالایی سرب توسط دو گونه بلوط ایرانی (Quercus brantii) و پسته وحشی (Pistacia atlantica) است. به این منظور، نهال های یکساله آنها با غلظت های مختلف 0، 50، 250، 500، 1000 و ppm 2000 از آلاینده سرب (نیترات سرب) تیمار شدند. این تحقیق در قالب طرح فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی با دو فاکتور، نوع گونه و سطوح غلظت مصرفی با سه تکرار اجرا شد. زمان اعمال آلودگی ها در آخر خرداد بود، به این صورت که 100 میلی لیتر از محلول نمک نیترات سرب با غلظت های تهیه شده، بر روی هر نهال گلدانی طی سه مرحله با فاصله زمانی هفت روز، پاشیده شد. سپس با استفاده از روش جذب اتمی مقدار آلاینده تجمع یافته در نمونه های برداشت شده از برگ، ساقه، ریشه و خاک اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که دو گونه جنگلی بنه و بلوط ایرانی در ارتباط با انباشت آلاینده سرب در رده گیاهان ابرجاذب قرار گرفتند. با توجه به میانگین های جذب اندامی برای برگ مرداد و مهر، گونه بنه دارای بیشترین مقدار جذب برگی بود، درحالی که بیشترین مقدار جذب ریشه ای مربوط به گونه بلوط ایرانی بود. مقدار جذب آلاینده در برگ ها نسبت به ریشه، ساقه و خاک، بیشتر به نوع گونه و غلظت مصرفی بستگی دارد. معنی دار بودن اختلاف مقادیر جذب سرب بین برگ مرداد و مهر در گونه بنه از غلظت ppm 250 به بالا است، در حالی که در غلظت های دیگر، این اختلاف معنی دار نیست و به نظر می رسد این موضوع نشان دهنده عدم انتقال سرب به ساقه در غلظت های کم در این گونه است.
    کلیدواژگان: سرب، بلوط ایرانی، پسته وحشی، زیست پالایی، زاگرس
  • منصوره تشکری زاده، سید حمیدمتین خواه صفحه 321
    جنگل های غرب ایران، از غنی ترین منابع بیولوژیکی ایران به شمار می روند و مراتع زیر اشکوب این جنگل ها که تامین کننده قسمت اعظم علوفه مورد نیاز دام های عشایر و روستاییان است، این مناطق را به بزرگ ترین کانون دامداری ایران تبدیل کرده است. بنابراین تحقیق در مورد این جنگل ها و پوشش گیاهی زیراشکوب آنها بسیار ضروری به نظر می رسد. در این تحقیق، تاثیر پوشش درختی بر تولید و کیفیت پوشش گیاهی زیراشکوب، در منطقه ذخیره گاه پشندگان ارزیابی شده است. عامل تولید در سه سطح سایه کامل (تصویر تاج)، سایه- آفتاب (سایه انداز) و آفتاب (باز) و عامل کیفیت در دو سطح زیراشکوب و ناحیه بدون تاج پوشش درخت، مورد ارزیابی قرار گرفت. با توجه به پر تعداد بودن گونه های درختی بلوط ایرانی و کیکم در منطقه، نمونه برداری در زیر اشکوب این درختان صورت گرفت. نتایج این بررسی نشان داد که تاثیر تاج پوشش درختی بر تولید و کیفیت پوشش مرتعی زیر اشکوب معنی دار است، به این ترتیب که تولید پوشش مرتعی خوشخوراک (کلاس 1و2) در زیراشکوب درختان کاهش پیدا کرد، ولی کیفیت علوفه خوشخوراک بررسی شده در این ناحیه افزایش یافت. به عبارت دیگر تاثیر پوشش تاجی اشکوب درختی بر تولید مرتعی زیراشکوب منفی و در مقابل بر کیفیت علوفه مثبت بوده است.
    کلیدواژگان: بیشه زراعی، پوشش مرتعی، تولید مرتع، کیفیت مرتع، زاگرس مرکزی
  • رفعت الله قاسمی، فرهاد اسدی، اسدالله ترابی صفحه 333
    صنوبرها با تولید بیش از دو میلیون متر مکعب چوب در سال، نقش ارزنده ای در تامین منابع سلولزی و کاهش فشار بر جنگل های طبیعی ایفا می کنند. در این تحقیق به منظور تعیین خصوصیات رویشی کلن های جدید صنوبر در مقایسه با کلن های قدیمی و بررسی روند رویش ارتفاعی و قطری در یک فصل رشد، قلمه ها در قالب یک طرح آزمایشی بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در مرکز تحقیقات البرز کرج کاشته شدند. ارتفاع و قطر یقه همه نهال ها به ترتیب در فواصل 10 و 30 روزه در طول فصل رشد در سال اول اندازه گیری و مقادیر رویش نیز محاسبه شد. تجزیه واریانس برای تعیین وجود اختلاف معنی دار بین مولفه ها انجام گرفت. بر اساس نتایج حاصل از نظر رویش ارتفاعی بین کلن ها، زمان ها و اثر متقابل کلن در زمان در دوره های ده روزه اختلاف معنی دار در سطح یک درصد وجود دارد. آزمون دانکن دوره ده روزه منتهی به 10 تیر ماه را با 19 سانتی متر رویش ارتفاعی در بالاترین و دوره های ده روزه مهر را در پایین ترین رتبه قرار داد. کلن های Populus deltoides 63/8 و P. deltoides 69/55به ترتیب با 13 و 5/11سانتی متر رشد ارتفاعی در یک دوره ده روزه مقام اول و دوم را داشتند، ولی در پایان دوره رشد، کلن P. x alborz1 با بیش از 2 متر ارتفاع مناسب ترین وضعیت را داشت. از نظر رویش قطری در دوره های زمانی، ماه تیر با میانگین 5/3 میلی متر بهترین زمان بود و بعد از آن به ترتیب ماه های مرداد و شهریور با 2 و 75/0 میلی متر، قرار گرفتند. همانند رویش ارتفاعی، کلن های Populus deltoides 63/8 با حدود 3 میلی متر در هر ماه مقام اول و بعد از آن کلن P. deltoides Marquette با 5/2 میلی متر مقام بعدی و کلن P. x Canadensis robusta با کمتر از 8/0 میلی متر در پایین ترین رتبه قرار گرفت. از نظر قطر نهایی نیز همین وضعیت حاکم بود. به عنوان نتیجه گیری کلی، در تیرماه بیشترین رویش ارتفاعی و قطری کلن ها مشاهده شد که اهمیت آماده سازی زمینه های رشد (آبیاری و وجین علف های هرز) را در این مقطع زمانی برای دستیابی به رشد بیشتر نشان می دهد.
    کلیدواژگان: کلن های جدید صنوبر، رویش قطری، رویش ارتفاعی
  • حنانه محمدی کنگرانی، تقی شامخی، محمد بابایی، کیومرث اشتریان، داودرضا عرب صفحه 345
    درهم تنیدگی و به هم پیوستگی عناصر اکولوژیک و انسانی در ناحیه رویشی زاگرس و ساختار نهادی دیرینه آن، تاکیدی بر لزوم سیاستگذاری و مدیریت جامع منابع طبیعی با محور قرار دادن نهادها در این ناحیه است. طی این پژوهش، به منظور تعیین و تحلیل مسیرهای سیاستگذاری میان سه متغیر «نهاد» (متغیر مستقل)، «مدیریت جنگل» (متغیر واسطه) و «آب» (متغیر وابسته) در ناحیه رویشی زاگرس، به بررسی ارتباط ها میان این سه متغیر و روند تغییرات آنها در دامنه زمانی1370 تا 1386 پرداخته شد. برای جمع آوری داده های مربوط به نهادهای رسمی و غیررسمی دولتی و مردمی مرتبط با منابع آب و جنگل، از روش های پیمایشی استفاده شد. تعریف متغیرها و عملیاتی کردن آنها، تدوین پرسشنامه و تعیین روایی و پایایی، جمع آوری داده ها و تحلیل آماری آنها با استفاده از تحلیل مسیر، گام های اصلی این پژوهش بودند. یافته ها نشان دادند در این دامنه زمانی، روند تغییرمنابع آب و جنگل حوضه رو به تخریب بود. همچنین سیاست ها و اقدامات مدیریتی نهادها، دارای بیشترین تاثیر مستقیم و غیرمستقیم بر وضعیت منابع آب و جنگل بوده و نقطه شروع سه مسیر سیاستگذاری موجود میان این سه متغیر است. بنابراین باید نهادهای سیاستگذار، به ارتباط میان این سه متغیر و تاثیر تغییرات آنها بر هم توجه کنند و از سیاستگذاری و مدیریت یک جانبه و تک بعدی منابع آب و جنگل بپرهیزند.
    کلیدواژگان: تحلیل مسیر، سیاستگذاری و مدیریت جامع منابع طبیعی، نهادهای دولتی و مردمی، منابع جنگل و آب
  • پروین صالحی شانجانی، محمدحسن عصاره، محسن کلاگری صفحه 361
    در این پژوهش پنج ویژگی مورفولوژیکی و چهار لوکوس میکروساتلایتی پلی مورف برای بررسی تنوع و تمایز ژنتیکی و مورفولوژیکی600 بذر از شش جمعیت راش (Fagus orientalis Lipsky)، هر جمعیت 100 بذر از 10 درخت خوش فرم و بدفرم، بررسی شد. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که میان نمونه های مختلف بذرهای راش تمام جمعیت ها از نظر همه صفات اندازه گیری شده اختلاف معنی داری وجود دارد. درحالی که اختلاف صفات مورد بررسی در میان درختان خوش فرم و بدفرم در توده های مختلف معنی دار نیست. گروه بندی جمعیت ها یا گروه های درختان راش خوش فرم و بدفرم هر جمعیت بر اساس صفات مختلف فندقه و بذر، توسط آنالیز (UPGMA) و تحلیل مولفه های اصلی (PCA) انجام گرفت. هیچ روند کلینالی در گوناگونی ویژگی های بذر و فندقه در بین فرم های مختلف تنه درخت یا جمعیت های رویشگاه های مختلف یافت نشد، به طوری که ضریب همبستگی بسیار ناچیزی بین ماتریس های فاصله مورفولوژیکی و جغرافیایی (002/0=R2، 270/0= P) که توسط آزمون Mantel محاسبه شده بود به دست آمد. این نتایج نشان داد بر خلاف فرضیه ما، هیچ اکوتیپی در جنگل های راش ایران براساس ویژگی های مورفولوژیکی بذر و فندقه قابل شناسایی نیست. همچنین ساختار ژنتیکی جمعیت ها براساس میانگین فاصله ژنتیکی بذور هر درخت بررسی شد. بررسی ویژگی های میکروساتلایتی تمایز جمعیتی متوسط ولی معنی داری (Fst: 13/0 تا 22/0) را میان خانواده های درختان بدفرم و خوش فرم به ویژه در جمعیت های اسالم و خیرود نشان داد که حاکی از وجود ساختار خویشاوندی متمایزی میان بذور ژنوتیپ های بدفرم و خوش فرم بود. از این گذشته وجود روند کلینال در ویژگی های ژنتیکی به وسیله آزمون Mantel ثابت شد، به طوری که ضریب همبستگی بین ماتریس های فاصله ژنتیکی و جغرافیایی از نظر آماری معنی دار شد (136/0=R2، 04/0=P). ضریب همبستگی بسیار ناچیزی بین ماتریس های فاصله مورفولوژیکی و ژنتیکی (028/0=R2، 140/0=P) محاسبه شده بود که از نظر آماری معنی دار نشد. نتایج این پژوهش حاکی از ژنتیکی بودن بخشی از تفاوت های فنوتیپی در فرم درخت است. بر این اساس می توان گفت که ویژگی های مورفولوژیکی کارایی کمتری از ویژگی های ژنتیکی در بررسی روابط بین ژنوتیپ ها دارند.
    کلیدواژگان: Fagus orientalis Lipsky، تنوع و تمایز ژنتیکی، میکروساتلایت، مورفولوژی